کتاب باز هم من اثر جوجو مویز
«سم من عاشقتم. لحظهای دوست ندارم رابطهمون به هم بخوره. اما فقط اینو گفتم تا بهت بگم که من در مقابل کسی که ابراز علاقه میکنه چه واکنشی نشون میدم. اما تو چطور رفتار میکنی. اینطور که به نظر میرسه، دوست نداری اصل موضوع رو درک کنی.» «نه. تو این موقع شب زنگ زدی تا به من بگی که اگه من کتابی که همکارم بهم داده رو بخونم کار بدی انجام دادم و دارم به تو خیانت میکنم. اما اگه تو بری مهمونی و با دوستات تا دیر وقت بیرون باشی، کار خوبیه و به من وفاداری.» «سم من حالم خوب نبود فکر کردم که داری بهم خیانت میکنی.» «تو حالت خوب نیست چون هنوز درگیر اون عشقتی که در این دنیا نیست. الان نیویورکی چون اون دوست داشت که تو اونجا باشی. نمیفهمم چرا اینقدر به کتی حسادت میکنی، الان برات مسئلهای نیست که من زمان زیادی هم با دونا سپری میکنم.